پیرامون فرقه ضاله بهائیت

نقد و بررسی بهائیت

پیرامون فرقه ضاله بهائیت

نقد و بررسی بهائیت

معرفی یک کتاب بسیار جالب و خواندنی !!!!!!!!!!!!!!!!

طی سالهای بعد از شهریور 1320 مبارزه بر ضد بهائیت بالا گرفت و برای خود ادبیات ویژه ای را در متون فارسی از مطبوعات گرفته تا کتابها و جزوات تشکیل داد. ردیه نویسی ها و خاطرات بخشی از آنها بود. اندکی بعد این کار با نظم و  ترتیب جدی تری دنبال شد و کسانی به طور خاص در پی بازگرداندن بهائی ها به آیین اسلام بودند.

البته بخشی از ادبیات ضد بهایی مربوط به دوران شکل گیری آن در آغاز حکومت ناصری است. در باره این ادبیات در فارسی کمتر نوشته ای به چشم می خورد. آن طرف هم هرچه منتشر می شود از بهایئ هاست که کمتر به این مباحث می پردازند.

از حق هم نباید گذشت که مرام بهائیت بهترین خاطراتش در جذب افراد و همزمان بدترین آنها در بیرون رفتن آنان از بهائیت است. فکر نمی کنم در هیچ آیینی این قدر سریع کسانی جذب شوند و با همان سرعت بلکه بالاتر از آن، از آن مرام درآیند و  بیرون روند.

اگر کسی مطبوعات یکی دو دهه پیش از انقلاب را ورق بزند خواهد دید که چه قدر بهایی با عکس و مشخصات در مطبوعات اعلام انزجار از مرام بهائیت کرده اند. شاید هزاران نمونه را در نشریه ندای حق بتوان یافت که آن زمان توسط سید حسن عدنانی چاپ می شد. شنیدم که پرونده های این قبیل افراد را هم مرحوم آقای حلبی جمع آوری کرده و در کتابخانه آستانه قدس به ودیعت نهاده است. ای کاش آن اسناد هم چاپ می شد.

اما در مطبوعات مذهبی ده بیست و سی مقالات و خاطرات فراوانی در رد بهائیت چاپ شد . نشریه آیین اسلام از آن جمله بود. مرحوم حاج سراج انصاری هم سلسله مقالاتی تحت عنوان بهایی کیست داشت و دیگران.

اما آنچه در آن زمان جالب توجه بود، خاطرات شماری از سران بهائیت بود که برگشته بودند و به تدریج خاطرات خود را در مجلات دینی به چاپ می رساندند.

یکی از اینها فضل الله مهتدی صبحی بود که خاطراتش هم در نشریات چاپ شد و هم به صورت کتاب. دیگری هم عبدالحسین آیتی بود که او هم در نگارش در رد بهائیت آن هم بر اساس خاطراتش تلاش زیادی کرد.

صبحی و پدرش از نزدیکان عبدالبهاء یعنی بانی بهائیت – پس از میر علی محمد باب که بانی بابیت بود و صبح ازل ادامه دهنده راهش  و عبدالبهاء از نیمه راه همه چیز را به نام خود ثبت کرد – بودند و به او و مرام بهائیت خدمت کرده بودند.

آنچه اکنون چاپ شده خاطرات همان صبحی است که در شکل و شمایل جدید عرضه شده است. مقدمه ای به عنوان پیش نوشتار دارد که شرحی است از جریان صوفیه و چگونگی شکل گیری مذهب شیخیه توسط شیخ احمد احسایی و بعد هم درآمدن بابیت از دل آن و تغییر شکل آن به صورت بهائیت و بعدهم شرح حال عبدالبهاء و عباس افندی و شوقی افندی و برخی دیگر از انشعابات آن.

باید همین جا عرض کنم که در این باب هنوز هم یک صد و پنجاه صفحه نخست کتاب بهائیان محمد باقر نجفی عالی است.

پس از آن شرح حال صبحی آمده و تصویری از او در بچگی و بعد هم زندگینامه اش و این که چه سالهایی در خدمت بهاء و بهائیت بوده است.

زان پس دیگر خاطرات خود اوست که خواندنی است.

خاطرات فضل الله مهتدی صبحی - انحطاط و سقوط

مولف: فضل الله مهتدی صبحی
مصحح: علی امیر مستوفیان
مترجم:
ناشر: نشر علم
محل نشر: تهران
تاریخ نشر: 1384
تلفن ناشر: 66465970
آدرس ناشر:
آدرس الکترونیکی ناشر:
 

تاریخ انتشار: یکشنبه 30 مرداد 84

امام زمان را زبان پیشوای بهائیان آقای میرزا علی محمد باب بشناسید

درود فراوان بر شما خواننده عزیزیکه بخود اجازه می دهید

درست بیندیشید ، درست قضاوت کنید و درست نتیجه بگیرید

بهائیان معتقدند که میرزا علی محمد باب همان امام زمانی بود که شیعیان در انتظارش

 هستند و امام زمان  آمده ورفته پس  بیائید :

              (( امام زمان را زبان پیشوای بهائیان آقای میرزا علی محمد باب بشناسید ))

1-     باب در صفحه 27 کتاب (صحیفه عدلیه ) می نویسد که امام دوازدهم محمدبن الحسن

 صاحب الزمان می باشد .

2-     باب در صفحه 123 کتاب تفسیر سوره بقره می نویسد که خدا به امام دوازدهم محمدبن

الحسن طول عمر داده و او هم اکنون زنده است .

3-     در کتاب تفسیر سوره یوسف می نویسد که خدا خواسته تفسیر سوره یوسف از

 طرف محمدبن الحسن العسکری باو داده شود .

4-     د ر کتاب اسرار آلاثار خصوصی جلد اول صفحه 181 از قول میرزای باب مطالبی

 آمده که خلا صه اش این است (( به من تهمت زده اند که ادعای وحی و امامت  و

پیغمبری و بابیت نموده ام . لعنت خدا برایشان و خدا انها را بخاطر این تهمتها بکشد .

 بدانید که بعد از حضرت محمد (ص) پیغمبری نخواهد آمد و امام دوازدهم  هم نیز

 محمدبن الحسن العسکری بوده و غیر از چهار نایب خاص هیچکس باب امام نمی باشد

. خدایا از این نسبتها که به من داده اند بیزارم ))

البته باید توجه داشت که مطالب فوق را باید توجه داشت که مطالب فوق را با کمال

 بی پروائی و با اعتقاد تمام بیان داشته نه اینکه ترسیده یا تقیه نموده باشد . و شاهد

 براین مطالب گفتار آقای میرزا حسینعلی در صفحه 179 کتاب ایقان صفحه 199 است

 که میگوید با اینکه همه با او مخالف بودند از احدی خوف ننموده و ادعای خود را فرمود .


فروغ یزدان و خدایان لرزان

فروغ یزدان و خدایان لرزان

در آن هنگام که سرمداران بت پرستی دریافتند که نغمه روح نواز توحید اندیشه های

 مسموم و  افکار شیطانی آنان را در هم می پیچید و منافعشان را بخطر میاندازد و

آوای نوازشگر و جان پرور لااله الاالله خط بطلان بر پیشانی عقاید فاسد و

 رب النوع های دروغینشان می کشد .در صدد برآمدند که عظمت و شکوه

 یکتا پرستی ر ازا ذهان ناپدید کننده و مردم ر بگروههای پراکنده تبدیل نمایند

 . این جبهه بندی در طول تاریخ در مقابل توحید و خدا گرائی از آنجا شروع شد که

ویرانگران با شناخت ، متوجه شدند که اجتماع مردم در زیر لوای خداپرستی ،افکار

 و عقاید آلوده آنان را اشکار میسازد و دیگراجازه ندارند که در ظلمت مرگبار تشتت

و پراکندگی بر موجودیت انسانها بتازند و تمامیت آنانرا بسوی خود بکشند و از آنها

بهره کشی نمایند ،لذا از خطر خداشناسی و یکتا پرستی که منافع ومطامعشان را به

 بازی میگرفت ، وایشان را شرمگین و زبون می نمود ، می هراسیدند واز پراکندگی

و بت گرائی لذت می بردند بهره ههای آنان در ظلمت خدا سازی تامین می شد و در

 سایه بیدانشی و جهالت مردم آرام می غنودند . بدینجهت بابیت و بهائیت را بوجود

 آوردند و به رهبران آنها یاددادند که ادعای خدائی کنند و بقول ظریفی شرکت سهام

 الوهیت و بورس تجاری خدائی باز نمایند زیرا صلای دل انگیز و پر توان لااله الا

 الله بر گوش سنگین این چپاولگران گران می آمد و خواب نوشین آنها را آشفته

می ساخت . ضمنا مجال و موقعیت هم نداشتندکه باز بت سنگی و چوبی بسازند ،و

 با آویختن آنها در بتکده هها مردم را بستایش از سنگ و چوب و دعوت کنند .

لذا این بار انسان گوشتی را بجای آفریدگار بینهایت و خالق هستی ها به اذهان

 ساده عده ای تقدیم نمودند .

با خدایان آشنا شوید :

صفحه  5لوح هیکل الدین  (1)  وصفحه 5 ایام تسعه (2) را بخوانید تا با این

خدایان گوشتی آشنا شوید ، زیرا اولی می گوید :

ان علی قبل نبیل ذات الله و کیونیته

( علی محمد ذات خدا و جوهر هستی اوست ) و این خدا سازی چنان گستاخانه

اوج میگیرد تا آنجا که زاد روز خدای دومی را جشن بگیرند : فیا حبذا من طلوع

 هذا الفجر الذی فیه ولد من لم یلد و لم یولد

(ای خوش این بامداد که در آن کسی تولد یافته که نمی زاید و نه زائیده شد) 

وشگفتی در اینست که روزی این خدا بزندان می افتد و فریادش در آنجا بلند میشود

 لااله الا انا المسجون الفرید(3)

( خدائی به غیر از من تنهای زندانی نیست )

بد نیست برای آنکه آشنائی بیشتری با اینگونه خدایان پیدا کنید بکتاب مکاتیب (4)

 جلد 2مراجعه کنید تا علاوه بر خدایان مذکر (نر) خدای مونث (ماده ) هم نظر شما

را جلب کند زیرا در صفحه255 این کتاب چنین آمده که بسیاری از یاران میرزا

حسینعلی در بدشت ادعای خدائی کردند و طاهره خانم (قره العین ) نیز که از یاران

 جناب بها ء بود انی انا الله  رادر بدشت تا عنان آسمان بلند نمود . شگفتا چگونه پیروان

 این سخنان را بدون تعمق پذیرا بوده و به آن ایمان آورده اند !؟

خدای امانتی

آری اینگونه افراد که سمبل آنها بشهادت صفحه 34 قرن بدیع (5) جلد 2 امانت

 دولت روس بوده اند کوشیدند تا بذر شرک و باب و بهاء پرستی را در اذهان زود

 باوران پاشیده و تلاش  کردند که این خدایان گوشتی نر وماده را برباره و

 اریکه خدائی بنشانند .متاسفانه اگر عده ای با آگاهی و شناخت چنین کردند گروهی

 با نااگاهی و عدم شناخت پذیرفتند و کسی را که بنا به نقل صفحه 198 کتاب قرن

 بدیع جلد 2 تا آخر عمر دستش میلرزید و بنا به نقل صفحه 351 کواکب الدریه (5)

 تا ایام آخرین پهلوی نازنینش درد میکرده و کمرش از اثر سمی که میرزا یحیی

 برادرش به او داده لرزان بوده ، به خدائی قبول کردند و بنا بنوشته صفحه 72 کتاب

 نظر اجمالی در دیانت بهائی میرزا حسینعلی را به عنوان ذات خدا و بپا دارنده

آسمانها و زمین و فرستنده همه انبیاء و پادشاه روز قیامت دانستند و او را

بجای افریدگار بینهایت و خدای بزرگ برگزیدند . آری این گروه بر عقیده خود نیز

 اصرار دارند و متاسفانه بهیچ عنوان حاضر نمیشوند که در مقام پاسخ برآیند اگر

چه پاسخی ندارند و چگونه میتوانند ادعای خدائی میرزا حسینعلی را انکار کنند و کجا

قادرند ، الوهیت و ربوبیت شخصی را که دست و کمرش تا اخر عمر می لرزیده و

 درد می کرده اثبات نمایند. اینجاست که روشن می شود که رهزنان فکری چه

 نقشه هائی طرح می کنند تا بلکه با صحنه سازیهای عاملین خود شکوه یکتا پرستی

 و عظمت توحید را تحقیر کنند و از این رهگذر منافع از دست رفته خود را بچنگ

 آورند ، ولی زهی خیال خام و سودای ناپخته ه نور خدا خاموش شدنی نیست و

 رب النوعهای و خدایان ساختگی و دست لرزانی نمی توانند انواردرخشان و با

عظمت آفریدگار هستیها را خاموش سازند  و چه زیبا گفته است دکتر عبود بیک

مارون لبنانی در خطاب به پیامبر اسلام (ص) :

ای معلم توحید امت خودرا به وحدت رهبری کن ، که نعره ادیان دیگر آن را

به تفرقه و پراکندگی دعوت می کند و اگر چه سرسختان فریاد می زنند ولی

آوای شوم کلاغ نمی توانند بصدای روح پرور مرغ باغ بهشت زیانی برساند .

1)      ضمیمه بیان عربی ((تالیف علیمحمد باب ))     2) جمع آوری اشراق خاوری    3) کتاب مبین ص 229

4) تالیف عباس عبد البهاء (فرزند خدا)         5) تالیف شوقی افندی (نوه خدا)   6) تالیف عبدالحسین آیتی که بعدها مسلمان شد